Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-04@07:45:48 GMT

عروسک‌های زشت چگونه از تلویزیون سر در می‌آورند؟

تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۳۲۸۳۸

عروسک‌های زشت چگونه از تلویزیون سر در می‌آورند؟

تصویر یک عروسک در یکی از برنامه‌های تلویزیونی، مدتی است که توسط کاربران شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، انتقاد‌ها را برانگیخته و برای برخی هم مایه شوخی و مزاح شده است.

به گزارش ایسنا، اما به راستی علت چیست و چرا عروسک‌های ساخته شده برای ایفای نقش در برنامه‌های تلویزیونی، در حال حاضر نمی‌توانند موفقیت همتایان قبلی خود در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ را تکرار کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در همین رابطه عادل بزدوده ـ عروسک ساز باسابقه و مدرس و کارگردان تئاتر ـ با اشاره به نقش مهم تهیه کنندگان در ساخت برنامه‌ها و انتخاب عوامل برنامه ساز، عنوان کرد: متاسفانه من شدیدا به این مساله اعتراض دارم، بزرگوارانی که به عنوان تهیه‌کننده در صداوسیما کار می‌کنند، اطلاع و آگاهی از عروسک ندارند.

عروسک یک فلسفه بسیار همزاد با انسان و کره زمین دارد. تاثیرپذیری و همذات پنداری، شاخصه‌های بسیار مهمی است که در فرهنگ‌های مختلف جا باز کرده است. اگر از این مساله اطلاعات دقیقی نداشته باشند می‌شود یک عارضه بسیار بزرگ. مطمئنا در این قضیه تهیه‌کننده و برنامه ریز نقش مهمی دارد که باید توجه کند با چه آیتم و با چه ابزاری برای کودک و نوجوان تولید محتوا کند.

بزدوده که ساخت عروسک‌های خاطره انگیزی همچون «زی زی گولو» و «پسر خاله» را در کارنامه هنری اش دارد و در طراحی و ساخت عروسک‌های «شهر موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» هم مشارکت داشته است، با بیان اینکه «برای ساخت عروسک انتخاب یک چهره مهم است و ساخت و ساز آن چهره فوق‌العاده مهم است»، ادامه داد: مهم است که ما به چه کسی می‌گوییم عروسک بسازد و آن عروسک چه پیام‌هایی را می‌تواند به درستی ارسال کند و به درستی میان بینندگان و شنوندگان تاثیرگذار باشد.


زی زی گولو

این عروسک ساز و عروسک گردان با بیان اینکه باید نوع عروسک، نوع مخاطب شناسی‌اش، نوع تاثیرگذاری و اهداف آن دقیقا مشخص شود، یادآوری کرد: من و دوستانی که خالق عروسک‌های «شهر موش‌های ۱و۲» و «خانه مادر بزرگه» و دیگر عروسک‌ها هستیم تمام این مسائل را شدیدا رعایت می‌کردیم. اگر قرار بود که یک عروسک خُل و چِل بسازیم، نمی‌آمدیم این افراد را مسخره کنیم که به شدت عارضه خطرناکی است.

در بین مخلوقات خداوند کسانی هستند که ایراد دارند، اما ما حق نداریم به قصد توهین، عروسک بسازیم. چه برای نقش منفی زن و چه مرد و چه بچه نباید این کار را کرد؛ پیرمرد‌ها و پیرزن‌ها را هم نباید مسخره کرد. اگر به قصد مسخره کردن این اتفاق افتاده است، واقعا فاجعه است. باید یقه تمام برنامه سازان آن کار گرفته شود و مراجع ذی صلاح پیگیری کنند و بگویند وقتی شما می‌خواهید یک آدم بد را معرفی کنید آن آدم بد باید با صورت بد معرفی شود؟! طبیعتا نه. کار خطرناکی است؛ شکستن تمام هنجار‌های اجتماعی و جامعه شناختی است.


عروسکی که این روز‌ها مورد نقد است

برای ساخت مخمل در «خونه مادربزرگه» جنگ و دعوا‌ها داشتیم

عروسک ساز «زی زی گولو» ادامه داد: ما در ساخت عروسک‌ها سناریو و فیلم‌نامه را می‌خواندیم شخصیت را می‌شناختیم و چندین بار تجزیه و تحلیل اجتماعی و زیبایی شناختی می‌کردیم و بعد ماکت سازی می‌کردیم. مثلا برای ساخت «مخمل» (گربه خونه مادربزرگه) نرفتیم یک گربه بسازیم. گربه بود، اما چه گربه‌ای؟ برای ساخت این گربه ساعت‌ها جلسه و بحث و جنگ و دعوا داشتیم تا مخمل شد مخمل. سر خود کار نکردیم. شخصیت را تحلیل کرده و بعد ساختیم. قبل از اینکه مخاطبان اظهار نظر منطقی و کلاسیکشان را داشته باشند ما خودمان پوست خودمان را می‌کندیم تا عروسک شخصیتی باشد که بتواند پیام‌های درست آن برنامه را منتقل کند.

خونه مادربزرگه

پسرخاله و کلاه قرمزی کریه المنظر نیستند، اما اشتباه می‌کنند

بزدوده خطاب به تهیه‌کنندگان این حوزه گفت: آیا شمایی که تهیه کننده هستید، چنین مشخصاتی دارید که دست به این کار می‌زنید؟ مثل این می‌ماند که بگویند بزدوده تو را در یک استخر می‌اندازیم که پر از آب است و من شنا بلد نیستم؛ خب معلوم است خفه می‌شوم. اگر با پرویی تمام بگویم من شنا بلدم اولین کسی که خفه می‌شود خود من هستم. شناخت مهم است که متاسفانه بعضی از دوستان بزرگوار به عنوان تهیه‌کننده، شناختی از دنیای نمایش عروسکی ندارند و انتخاب‌هایشان هم شدیدا غلط است. فقط می‌گویند ما فلان قدر پول داریم حالا چه کسی را برای ساخت عروسک صدا کنیم؟ این در حالی است که پشت عروسک، فرهنگ و فلسفه خوابیده است.

سازنده عروسک «پسر خاله» با تاکید بر اینکه کریه‌المنظر ساختن عروسک‌ها درست نیست، توضیح داد: این مهم است که من کریه‌المنظر نسازم؛ مثلا پسر خاله و کلاه قرمزی کریه المنظر نیستند، اما اشتباهاتی می‌کنند. چهره‌ی زننده و رقت باری ندارند، اما شیطنت‌های خردسالان را انجام می‌دهند. با نگاه بزرگسالانه این عروسک ساخته شده و در فضا و ذهنیت کودک و نوجوان زنده شده و نقشش را بازی می‌کند. یک مجری هم هست که کارهایشان را اصلاح می‌کند.


کلاه قرمزی و آقای مجری

شاید می‌خواهند بگویند زیبایی دلیل بر خوب بودن نیست

بزدوده با اشاره به عروسکی که به تازگی انتقاد‌هایی را به همراه داشته است، گفت: نمی‌دانم این عروسک به چه قصدی و در چه برنامه‌ای ساخته شده و آن برنامه چه اهدافی دارد. این‌ها همه مهم است. حتی ممکن است عروسکی با چهره نازیبا بسازند تا بگویند زیبایی دلیل بر خوب بودن نیست. ممکن است کسی زیبا نباشد، اما دل پاک و منزهی داشته باشد.

اما این نوع شکل و شمایل در تلویزیون ما با خطر مواجه می‌شود، زیرا ذهنیت بچه‌ها به این سمت می‌رود که این عروسک زشت است و خاطره بدی را در ذهن کودک و نوجوان ایجاد می‌کند که تعویض آن در ذهن بچه‌ها کار سختی خواهد بود و تاثیرگذاری عروسک هم به درستی انجام نمی‌شود. آن صورت نازیبا هم برای همیشه در ذهن بچه‌ها نقش می‌بندد.

او درباره حضور مجدد در حوزه عروسک سازی برای تلویزیون عنوان کرد: زمانی کار را قبول می‌کنم که سواد تهیه‌کننده در برنامه سازی برای من محرز شده باشد. تهیه‌کننده باید درباره برنامه‌اش دارای فکر و ایدئولوژی باشد. کسی که بلد کار است زیر مجموعه کارش را از کارگردان گرفته تا نورپرداز‌ها درست انتخاب می‌کند. من می‌توانم چشمم را ببندم و وقتی پیشنهادی می‌دهند بگویم این عروسک را برایتان می‌سازم، اما هیچوقت چنین کاری نکردم.


عروسک‌های شهر موش‌ها

بزدوده در پایان گفت: تلویزیون می‌داند ما هستیم، اما متاسفانه ساده انگارانه عمل می‌کند و در نتیجه ما با برنامه‌هایی مواجه می‌شویم که عاری از اطلاعات کلاسیکی است که برای تولید یک کار عروسکی وجود دارد. یعنی برخودار نبودن از مطالعه، تحقیق، تجربه و خیلی کمبود‌های دیگر دست به دست هم می‌دهند تا بودجه‌ای را هدر دهند. بودجه‌ای که برای ساختن برنامه‌ای فرهیخته در نظر گرفته شده است. وقتی در مسیر غلط پیش بروند و انتخاب‌ها غلط باشد ما به این ناکجا آباد نزدیک می‌شویم.

منبع: فرارو

کلیدواژه: عروسک سازی صدا و سیما خونه مادربزرگه تهیه کننده ساخت عروسک برای ساخت برنامه ها عروسک ساز عروسک ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۳۲۸۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زنی که کودکان بازمانده از تحصیل را نجات می‌دهد

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: از سال ۸۶ در کلاس‌های درس با بچه‌ها سر و کله می‌زند. روزهای اول در مدارس غیردولتی بوده و سال ۹۰ بعد از آزمون استخدامی کار رسمی خودش رو شروع می‌کند. بعد از قبولی به روستاها می‌رود تا دوره طرح خود در مناطق محروم تدریس کند. می‌گوید: «این روزها معلم‌ها انتظار دارند بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه بلافاصله در مدارس شهری ساماندهی شوند؛ اما آن موقع این امکان فراهم نبود. با همکاران با یک مینی‌بوس قدیمی به مناطق کوهستانی و صعب‌العبور به اسم نوبران می‌رفتیم. یادم می‌آید آن قدر سرد بود که باید با خودمان پتو می‌بردیم. همه همکارانم آنجا برای بچه‌های روستا خیلی زحمت کشیدند.»

بعد یاد معلم‌های خودش می‌افتد: «آن سال‌ها در ساوه خیلی برف می‌آمد. معلم‌هایی که آن روزها در آن شرایط سخت به ما درس می‌دادند عشق به این کار را در وجود ما کاشتند.». «سمیه نعمتی» ساکن ساوه است و بهترین خاطراتش به همان دوران تدریس در روستاهای محروم برمی‌گردد.

یک معلم با سابقه که در کنار تدریس، حالا چند سالی است فعالیت جهادی را هم دنبال می‌کند. می‌گوید علاقه‌اش به کارهای جهادی و فعالیت‌های خیرخواهانه به آنچه در پدر و پدربزرگ و مادربزرگش دیده برمی‌گردد: «خانواده ما نسبت به اطرافیان بی‌تفاوت نبود و هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد.» سمیه هم از همان اوایل خدمت، گروهی با همکاران خود تشکیل داده بود و در هر سال تحصیلی دانش‌آموزانی که به زیارت امام رضا نرفته بودند را پیدا می‌کرد. بعد هم چند نفری پول روی هم می‌گذاشتند تا تعدادی از آنها را به همراه خانواده به مشهد بفرستند. اگر می‌دید کسی بین بچه‌ها رنگ و رویش پریده یا خبردار می‌شد یکی از دانش‌آموزهایش شرایط خوبی در خانه ندارد، سراغش می‌رفت و تا آنجا که می‌توانست کمکش می‌کرد.

تا اینکه سر و کله کرونا پیدا می‌شود و مشکلات مردم و دغدغه‌های این معلم اهل ساوه بیشتر. سال ۹۸ که آخرین سال تدریس برایش بود، کلاس‌های مدرسه را آنلاین برگزار می‌کرد و همانطور که از خانه به بچه‌ها آموزش می‌داد، بسته‌های معیشتی آماده می‌کرد تا برای توزیع بفرستد. کرونا بهانه‌ای شد که فعالیت جهادی‌اش جدی‌تر شود. وارد گروه‌های بزرگ‌تری می‌شود و حالا غیر از معلم بودن، روش دیگری برای محبت کردن پیدا کرده است.

وقتی کوچه هم دریغ شده بود...

تفریح بچه‌های خانواده‌های کم‌بضاعت، فقط و فقط کوچه است. اما ویروس این را هم از خیلی‌هایشان گرفته بود. سمیه به پیشنهاد دخترش و همراه جمعی از فعالان جهادی یک پویش راه می‌اندازند به نام «لبخند عروسک‌ها». از خانواده‌هایی که اسباب‌بازی‌های کودکان خود را نیاز نداشتند، عروسک و ماشین و توپ‌ها را جمع می‌کردند، بسته‌بندی می‌کردند و بعد می‌بردند برای بچه‌هایی که دل‌خوشی کوچه را هم از دست داده بودند.

«خانه‌مان شده بود پایگاه ارسال عروسک‌ها؛ این پویش در فضای مجازی هم سر و صدا کرده بود و از کل کشور برای‌مان عروسک می‌فرستادند. عروسک‌ها را تعمیر می‌کردیم، می‌شستیم، ضدعفونی می‌کردیم و بعد برای خانواده‌هایی که شناسایی کرده بودیم می‌فرستادیم.»

تا اینکه از گروه‌های جهادی فعال در جنوب تهران با فعالان پویش لبخند عروسک‌ها تماس می‌گیرند: «به ما گفتند عروسک‌هایتان را بیاورید به یک منطقه در نزدیکی بندرعباس. جایی که محرومیت بیداد می‌کند.» بخشی از عروسک‌ها را با خود به «بشاگرد» می‌برند؛ آنجا به سمیه می‌گویند: «شما اولین گروهی بودید که برای بچه‌های ما اسباب‌بازی آوردید.»

این معلم که تشنه محبت کردن است می‌گوید: «برای بچه‌ها خوراکی برده بودیم. یک دختربچه آب‌نبات‌چوبی دستش بود. مادرش پرسید که این دارو است؟ گفتم نه، یک خوراکی شیرین است. این بچه‌ها که هیچ؛ حتی پدر و مادرهایشان هم آب‌نبات چوبی ندیده بودند.»

دو فرزند محبت

سمیه در فعالیت‌های جهادی برای منطقه بشاگرد عمیق و عمیق‌تر می‌شود: «در یک روستای خاص و صعب‌العبور از منطقه‌ای به نام گافر که در بشاگرد قرار دارد، شرایط باورکردنی نبود. این منطقه حتی سرویس بهداشتی هم نداشت. هرچند به لطف فعالان جهادی اوضاع منطقه بشاگرد بهتر شده اما این منطقه هنوز با مشکلات زیادی روبرو بود.»

این معلم جهادی با دیدن شرایط «گافر» فعالیت خود را روی این منطقه متمرکز می‌کند. «کمک‌های مردمی را جمع‌آوری کردیم و تا این لحظه بیش از ده سرویس بهداشتی و حمام در گافر ساخته‌ایم.» به غیر از بشاگرد، در جنوب کرمان و خراسان جنوبی هم با گروه‌های جهادی همکاری کرده است. می‌گوید هرگز مجبور نشده بین تدریس و فعالیت جهادی، یکی را انتخاب کند و اگر بخواهد هم نمی‌تواند: «هم معلمی، هم کار جهادی برایم مثل فرزندانم هستند.»

ا گر معلم نباشم...

سال‌ها فعالیت حق‌التدریس داشته و با درآمد ناچیزی معلمی را ادامه داده است. درباره شرایط معلم‌های غیررسمی در مناطق محروم می‌گوید: «مشکلات معلمان غیر رسمی فقط مربوط به مناطق محروم نیست. معلم‌های غیررسمی بسیار زحمت می‌کشند حتی بنا بر آنچه خودم دیده‌ام گاهی خیلی بیشتر از معلم‌های رسمی. اما خیلی‌هایشان در شهرها هستند و هزینه‌ها و مشکلات‌شان خیلی بیشتر از کسانی است که شاید در روستا و شهرهای کوچک زندگی می‌کنند.»

خیلی‌ها را می‌شناسد و نام می‌برد که علیرغم چند سال سابقه تدریس و درآمد ناچیز، هنوز حق‌التدریس هستند اما عشق به کلاس درس و بچه‌ها نمی‌گذارد این شغل را رها کنند. یک کلمه «عشق» را که می‌گوید چند بار درباره‌اش توضیح می‌دهد: «نمی‌خواهم بگویم عشق به تدریس کافی است؛ نمی‌خواهم بگویم معلم به حقوق نیازی ندارد؛ اینها حتماً درست نیست. اما از نظر من این شغلی است که که نمی‌شود با پول اندازه‌اش گرفت.»

یادآوری می‌کند که بالاخره تدریس هم یک شغل است و درآمد خودش را نیاز دارد؛ انگار به خودش تذکر می‌دهد که معلم هم مطالباتی دارد و باید به آنها رسیدگی شود؛ اما باز آنچه در هر خطش کلمه عشق از زبانش نمی‌افتد. «من کسی را می‌شناسم که ده دوازده سال است تدریس می‌کند، نمی‌دانم چرا آزمون را قبول نمی‌شود و درآمدش حسابی کم است. می‌گوئیم خرج رفت و آمدت در نمی‌آید، بیخیال معلمی شو! اما قبول نمی‌کند و می‌گوید اگر سر کلاس نروم و با بچه‌ها نباشم دیوانه می‌شوم! واقعیت این است که با حقوق ناچیز حق‌التدریسی نمی‌شود زندگی را چرخاند باید تا آخر عمر زیر قسط و قرض دست پا زد.» می‌گوید با رتبه‌بندی معلمان اوضاع کمی بهتر شده اما معتقد است با توجه به شرایط اقتصادی معلم‌ها نسبت به سایر مشاغل باز هم در وضعیت نامساعدی هستند.

جمع بامحبت‌ها

دختری را شناسایی کرده که شرایط خانوادگی سختی دارد. مادرش زن تنهایی است که با چهار فرزندش از زنجان به ساوه آمده و در نانوایی کار می‌کند. خمیر ورز می‌داد و کارها را برای پخت نان آماده می‌کند. این دختر به خاطر شرایط مادر باید از بقیه خواهر و بردارها مراقبت کند و برای همین از تحصیل مانده اما خیلی آرزو دارد درس بخواند. حالا دچار «کِبَر سنی» شده است و بر اساس قانون نمی‌تواند در شهر درس بخواند و باید برای ادامه تحصیل به روستا برود. نعمتی توضیح می‌دهد: «این قانون عجیبی است که به نظرم باید در آن بازنگری شود. این بچه چون سیزده سالش تمام شده بود دیگر نمی‌تواند در مدارس شهری درس بخواند و باید به روستا برود. رفت و آمد برای خیلی از این بچه‌ها تقریباً غیرممکن است و ناخودآگاه از تحصیل می‌مانند. برای این مورد شرایط را مهیا کردیم که با ماشین به روستا برود و درسش را ادامه بدهد.»

نعمتی این روزها خیریه‌ای در ساوه راه انداخته که در آن به صورت ماهانه برای حدود ۳۰۰ خانواده بسته‌های معیشتی می‌فرستند. او علاوه بر اینها، در مجمعی به عنوان «محبت» هم فعالیت می‌کند؛ مجمعی در تهران که روی شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل تمرکز دارد. می‌گوید: «این مجمع هنوز در ساوه فعالیت خود را آغاز نکرده اما ما به عنوان زیر مجموعه آن، برای شناسایی کودکان و نوجوانانی که در سن تحصیل هستند اما بازمانده از آن، فعالیت می‌کنیم. تا کنون به بیش از ۲۰۰ کودک بازمانده از تحصیل رسیده‌ایم. برخی از آنها مشکل خانوادگی داشتند و برخی دیگر دچار معضلات اقتصادی بودند. تعدادی هم برای رفت و آمد به مدرسه با مانع مواجه بودند. از میان این تعداد تا این لحظه موفق شدیم حدود ۵۰ نفر را به تحصیل بازگردانیم.»

این مجمع علاوه بر این، در زمینه تهیه لباس، وسایل و ملزومات تحصیلی و حتی ارزاق هم به دانش‌آموزان شناسایی شده کمک می‌کند. حالا کم کم به یک بانک اطلاعاتی رسیده‌اند از کودکان نیازمند تحصیل و البته جمعی از معلمان که علاقمند شده‌اند که در فعالیت‌های جهادی مشارکت داشته باشند: «کار ما این شده که دانش‌آموزان بازمانده و نیازمند به تحصیل را به معلمان خیرخواه وصل می‌کردیم و شرایطی را مهیا می‌کردیم که بچه‌ها درس بخوانند.»

حمایت اقتصادی از معلمان، خشونت‌ها را کاهش می‌دهد

مهارت شغلی معلم‌ها در سال‌ها کنونی افزایش پیدا کرده و به نظرم توأم با این پیشرفت، خشونت‌ها بسیار کاهش پیدا کرده است.» او اعتقاد دارد معلم‌ها باید تا جای ممکن با زبان مهربانی و محبت با بچه‌ها ارتباط بگیرند و باعث عزت نفس آنها شوند و می‌گوید: «این زبان مهربانی است که می‌تواند جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را.»

نعمتی یادآوری می‌کند که وقتی از خشونت حرف می‌زنیم موضوع فقط خشونت جسمانی نیست و متأسفانه برخی از معلمان با خشونت روانی با دانش‌آموزان خود رفتار می‌کنند و با آزار کلامی روحیه آنها را مورد تهدید قرار می‌دهند. این معلم با تجربه باور دارد افزایش مهارت شغلی معلمان این آسیب را کاهش می‌دهد.

او می‌گوید شرایط مادی و اقتصادی معلمان ارتباط مستقیم با نحوه ارتباط‌گیری آنها با دانش‌آموزان دارد: «معلمی که جیب‌ش خالی باشد و دغدغه اجاره خانه و قسط و قرض داشت باشد حتماً حوصله شیطنت‌ها و فشارهای روانی تدریس را ندارد. باید از معلم‌ها نهایت حمایت صورت بگیرد تا بتوانند بالاترین آستانه صبر خود را نشان دهند. البته باز هم می‌گویم عشق در تدریس حرف اول را می‌زند.»

کد خبر 6094484

دیگر خبرها

  • ساخت سریال‌های جدید «الف ویژه» در دستور کار تلویزیون
  • سری جدید برنامه «هفت» از امشب در قاب تلویزیون
  • «هفت» از امشب راهی آنتن تلویزیون می‌شود + ساعت پخش
  • فیلم/فلسطینی‌ها از کجا پول می‌آورند؟
  • سری جدید برنامه‌های «مهمانی» و «برمودا» ساخته می‌شود
  • پیشنهاد تماشای «افعی تهران» در تلویزیون
  • حرف‌های جنجالی بازیگر مشهور که صداوسیما اصلا قبول ندارد
  • زنی که کودکان بازمانده از تحصیل را نجات می‌دهد
  • این گزارشگر تا آخر عمر گاف نداد!
  • این گزارشگر تاکنون گاف نداده است!