بازنشستهکردن اجباری استادان؛ زشتترین اتفاقی که رخ داد
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۷۹۶۶۳
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دیروز قصد داشتم به بهانۀ 86 ساله شدن دکتر محمد رضا باطنی زبانشناس نامدار ایرانی - که برخی او را در زبان پارسی همتای نوآم چامسکی در زبان انگلیسی میدانند یادداشتی بنویسم- چرا که نگاهم به زبان و ساختار و دستور آن با آثار دکتر باطنی در مرتبۀ نخست و دکتر کورش صفوی در وهلۀ بعد، تغییر یافت و در یچههای تازه ای گشوده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زادروز این استاد جدی که در ظاهر عبوس مینماید ولی بسیار مهربان و داناست، البته 15 دی و دیروز بود و اگر ننوشتم به این خاطر بود که احساس کردم زیاده از حد، تخصصی است. منتها نکتهای در زندگی اوکه مختص او هم نیست، سبب شد از منظری متفاوت به زادروز او اشاره کنم.
آن نکته هم این است که شاگرد اول تمام دوران تحصیل در مقطع لیسانس که به همین خاطر سال 1340 بورسیه گرفت و به انگلستان اعزام شد و از دانشگاه لیدز فوق لیسانس زبان شناسی گرفت و در لندن با پرفسور مایکل هالیدی مشهور و بر اساس «نظریه زبانی» و در دوره دکتری کار کرد و اهل کار سیاسی و همکاری با کنفدراسیون دانشجویان و نوشتن مقالات اعتراضی به جو خفقان در آن دوران هم بود و در بازگشت به دستور ساواک بازداشت هم شد بعد از پیروزی انقلاب به اجبار بازنشسته میشود!
آدمی که امکان بازگشت به انگلستان را از دست داده بود و در دورۀ تازه تأسیس زبانشناسی دانشگاه تهران کار خود را تمام کرد و دکتری زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی گرفت و بعد استادیار دانشگاه تهران هم شد، بعد از پیروزی انقلاب و پس از آن که دکتر محمد ملکی ادارۀ دانشگاه تهران را شورایی کرد، استادان دانشکده ادبیات او را که هم جوان وبسیار باسواد و هم اهل نگاه سیاسی و اجتماعی بود به عضویت در شورای سرپرستی دانشکده انتخاب کردند.
اما همین سوابق پس از تعطیلی دانشگاهها و حرکتی موسوم به انقلاب فرهنگی که عدهای می خواستند طرحی نو دراندازند به عنوان نقطه منفی در کارنامۀ او به حساب آمد و در سال 60 که ایران در کوران جنگ و کورۀ ترورهای کور میسوخت او را در 47 سالگی به اجبار بازنشسته کردند. روایت دردناک خود استاد چنین است: «پیغام گذاشتند خودت تقاضای بازنشستگی کن و گرنه بیرونت میکنیم. من هم تقاضای بازنشستگی کردم و آمدم خانه. شهریور 1360 بود. یعنی من 47 سال داشتم.».
خوشبختانه مهاجرت نکرد. نه از حرفه و تخصص خود به کاری دیگر و نه از ایران به کشور دیگر با این که زبان شناسی علمی جهانی است و بر زبان انگلیسی هم کاملا مسلط است.
در ایران ماند و وقت و پس از چهار سال کارهای پراکندۀ فرهنگی از سال 64همت خود را صرف تألیف یک فرهنگ دو زبانۀ انگلیسی- فارسی کرد. کاری که به پیشنهاد مؤسسۀ فرهنگ معاصر انجام داد و این اثر پس از 8 سال کار مستمر در سال 72 منتشر شد.
اکنون قریب 40 سال از آن بازنشستگی اجباری میگذرد و خوشبختانه تندرست است و این یعنی فرصت 40 سال حضور او در دانشگاه و تربیت مستقیم دانشجو را از او گرفتند.
از منظر مادی هم اگر دیرتر بازنشسته شده بود و مثلا در همان دهۀ 70 قطعا حقوق و مزایای او مانند استادان دیگر در چند نوبت چند برابر شده بود و از این نظرهم به او ضربه و ضرر زدند.
البته که در ابتدای هر انقلابی آشفتگی ها و اختلالاتی رخ می دهد و حتی پارهای خشونتها را می توان این گونه توجیه کرد. خشمی که متوجه سران رژیم قبل می شود خصوصا دامن فرماندهان سرکوب را می گیرد اتفاقا در ایران به شدت انقلابهای دیگر نبود یا پارهای مصادره ها را میتوان توجیه کرد. چندان که دربارۀ صاحب کفش ملی میگفتند اواخر با سفیر آمریکا شریک شده بود.
قصد دفاع یا توجیه ندارم اما غرض این است که برای این موارد به هر حال توضیحات یا توجیهاتی وجود دارد و با گذر زمان نیز اصلاح یا تعدیل شده است.
اما به گمان این قلم تلخترین اتفاق نه مصادرهها بوده نه حتی اعدامها. بلکه بازنشسته کردن اجباری یا اخراج استادان برجسته و مفاخر کشور و تبدیل نهاد زندۀ دانشگاه به دبیرستان و بنگاه عرضۀ مدرک بوده است.
تلخترین احساس در زندگینامۀ هریک از این بزرگان همین بخش اخراج و کنارگذاشته شدن و خانه نشین کردن چهرههای بزرگ فرهنگی است و شگفتا که دایرۀ متنوعی هم داشته است.
از جلال آل احمد تجلیل میکردند اما همسرش سیمین دانشور را بازنشسته کردند. محمد قاضی مترجم نامدار را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به رغم رنج سرطان حنجره بازنشسته کردند. او که پیش از انقلاب دربارۀ مشکل جدی در تکلم خود پس از بیماری گفته بود من از سرزمینی می آیم که اجازۀ حرف زدن نداریم و پس از سرطان حنجره مثل قبل هستم! طعنۀ تندی به ساواک شاه اما همان تابستان 58 او را از کانون راندند.
نه تنها این کارها زشت تر از مصادره های غیر موجه بود که تکرار این رفتارها در نیمۀ دوم دهۀ 80 هم آزار دهنده است و همین چند روز قبل که گفت و گو با فرزند باستانی پاریزی مورخ نام دار را می خواندم تأسف بارترین بخش همان بازنشسته کردن اجباری استاد بود و این دیگر نه در اوایل انقلاب و آغاز دهۀ 60 که در نیمۀ دوم دهۀ 80 رخ داده بود:
«ایشان کانادا بود. خانۀ خواهرم حمیده. حکم که به دست ما رسید مانده بودیم چگونه به ایشان برسانیم. خلاصه نامه را برای حمیده فرستادم. صبر کرد تا وقتی که پدر در آرامش فنجان قهوۀ کاپوچینوی آرام بخش را می نوشید به او اطلاع داد. نامه ای نوشت و تأکید کرد اول در روزنامۀ اطلاعات چاپ شود و به بعد به دفتر ریاست دانشگاه (فرهاد رهبر) فرستاد... این ماجرا بر روحیۀ او اثر ناخوشایندی گذاشت و چون نمی توانست از داشنگاه دور بماند از کانادا که برگشت بی توجه به حکم به دانشگاه بازگشت و در حالی که رسما بازنشسته بود برای او کلاس گذاشتند و تا دو ماه قبل از فوت هم به دانشگاه می رفت.»- [باستانی پاریزی شدن- گفت و گو با حمید باستانی پاریزی- به همت رضا شاه ملکی]
دکتر باطنی البته نمی توانست با وجود بازنشستگی بازگردد و باز خوشا به حال دکتر باستانی پاریزی که مجال بازگشت را ولو غیر رسمی یافت و با وجود زخمی که به او وارد شد.
دانشگاه و استادان درجه اول و جهانی که سهل است، در باشگاه های معتبر فوتبال هم برای قدیمیها و اسطورههای باشگاه به مثابه تاریخ و هویت خود کرسی های دایمی در نظر میگیرند و تجارب خود را منتقل میکنند در حالی که به لحاظ بدنی دیگر نمی توانند در صحنه باشند. در دانشگاه اما چشمۀ استاد کهنه کار همچنان می جوشد مگر آن که فراموشی بگیرد.
هویت و اعتبار دانشگاه به همین استادان است. نگاه کنید که چگونه هنوز دکتر شفیعی کدکنی جوشش و دانش جویان به او کشش دارند.
باری، می توان گفت زشت ترین اتفاق بی گمان بازنشسته کردن اجباری و راندن استادان طراز اول بوده است. در نگاه اول به نظر می رسد این کار در هیجانات ابتای استقرار نظام تازه رخ داده ولی می بینی دامن مخالفان رژیم شاه را هم گرفته است. پس به این نتیجه می رسی که به قصد درانداختن طرحی نو بر اساس آرمان ها و مطابق با اهداف ایدیولوژیک بوده است. اما این هم باید جایی متوقف می شد. اینجاست که به این نتیجه می رسی دیگران را حذف میکنند تا جا برای خودشان باز شود و از مدارکی که به طرق گوناگون دریافت کردهاند بهتر بهره ببرند.
نام باستانی پاریزی و شفیعی کدکنی و باطنی اما میماند...
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: مهرداد خدیر باستانی پاریزی زبان شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۷۹۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استادان، دانشجویان را برای تبدیل دانایی به توانایی ترغیب کنند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدرضا ولیلو سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجانغربی در مراسم گرامیداشت مقام شامخ استاد که در واحد ارومیه برگزار شد، اظهار کرد: در حال حاضر تمام جهانیان به خصوص جامعه فرهیخته دانشگاهی در تمام جهان ندای «مرگ بر اسرائیل» سرمیدهند که این خود نشاندهنده این است که ظلم همیشه شکست میخورد و آنچه باقی میماند عدالت الهی است.
وی عنوان کرد: امروز صرف مدرک تحصیلی ملاک نیست و دانایی زمانی ارزشمند خواهد بود که به توانایی تبدیل شود و دانش افراد اگر در آرشیو کتاب خانهها بماند هیچ ارزشی نخواهد داشت؛ دانش زمانی ارزشمند خواهد شد که به توانایی مبدل شود و مشکلی را در جامعه رفع کند.
سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجانغربی با اشاره بر اینکه استادان باید در مسیر تبدیل دانش به توانایی همراه جوانان باشند و خودشان را در این عرصه تقویت کنند، افزود: چرخشهای تحولآفرینی که در سند تحول و تعالی دانشگاه آزاد اسلامی قرار دارد، موجب تغییرات عظیمی در حوزههای فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و پژوهشی شده که این نشاندهنده عزم جدی دانشگاه آزاد اسلامی برای آموزش توانمندی در کشور است.
ولیلو با بیان اینکه آنچه بر زبان معلم میآید از عالم ربوبی است، خاطرنشان کرد: بنا به تأکید دکتر طهرانچی در سخنرانی آغاز سال، استادان باید از استادان آموزشی به سمت اساتید هدایتگر و ارزشآفرین حرکت کنند.
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجانغربی هم عنوان کرد: دانشجویان و دانشگاهیان غربی با حمایت از غزه نشان دادند که تفکرات مادی و سلطه جویان دولتهای آنان راهی جز شکست ندارد.
حجتالاسلام سجاد بیگی ادامه داد: حضور تکاوران و تکتیراندازهای آمریکایی در دانشگاههای این کشور پس از بلند شدن ندای استکبار ستیزی دانشجویان، نشان داد که آزادی بیان مورد ادعای امریکا توهمی بیش نیست.
وی با بیان اینکه جنایاتهای رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست و سکوت مجامع بین المللی در برابر این جنایات، ذات پلید آنان را بر همگان نمایان کرد افزود: پاسخ نظامی به گستاخیهای رژیم کودککش صهیونیستی یک مطالبه ملی بود که دل تمامی مردم آزاده جهان را شاد کرد.
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجانغربی با تأکید بر اینکه در جامعه ما استاد همیشه مورد تکریم قرار گرفته به روایت العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ، ومَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیهِ از امام علی (ع) اشاره کرد و افزود: در عرصههای مختلف وقتی دنبال علم رفته ایم پیشرفت کردهایم.
انتهای پیام/